آخرین به روز رسانی در 25 مه 2022 توسط راجر کافمن
یک داستان عالی از آفریقا
یک روز آفتاب پرست بارگیری کرد فیل به دویدن است.
اشپیگل Elefante این چالش را پذیرفت که تصمیم گیری آن به صبح روز بعد موکول شد.
در طول شب، آفتاب پرست بسیاری از برادران خود را در فاصله کوتاهی در مسیری که باید طی شود، پراکنده کرد.
روز بعد که طلوع کرد، فیل آمد و بدون معطلی شروع به دویدن کرد.
Das آفتاب پرست به سرعت به سمت فیل بالا رفت روی دم
هر بار که با آفتاب پرست ملاقات می کردم، او می پرسید Elefante:"خسته نیستی؟"
"نه!"
سؤال شده را پاسخ داد درجه، که اکنون در حال آماده شدن برای عبور از قسمت کوچکی بود که به آن اختصاص داده شده بود.
سرانجام فیل، نفس نفس زده و خسته آنجا ایستاد و اعلام کرد که شکست خورده است.
منبع: هکایا
نمایش رادیویی افسانه آفتاب پرست و فیل
متأسفیم، پخش رادیویی دیگر در دسترس نیست.
در عوض یک ویدیوی رنگارنگ از یک آفتاب پرست قرار دادم:
آفتاب پرست - یک زبان رنگارنگ
منبع: آموزش رنگ