برو سر اصل مطلب، گذشتن از مسائل غیرضروری
آیا یک داستان می تواند ما را تغییر دهد؟ 8 داستان کوتاه. زنی با داستان کوتاه: «هر چقدر هم تند بروی، اگر در مسیر اشتباه بدوی، به جایی نمی‌رسی». - ازوپ

آیا یک داستان می تواند ما را تغییر دهد؟ 8 داستان کوتاه

آخرین به روز رسانی در 8 مارس 2024 توسط راجر کافمن

آموزش رها کردن - آیا یک داستان می تواند ما را تغییر دهد؟

اگر یکی داستان مغز و قلب ما حرکت کرد، سپس این تمایل را در ما ایجاد کرد که چیزی را تغییر دهیم. یادگیری رها کردن با داستان، آیا این امکان پذیر است؟

رز نارنجی با نقل قول: "شما نمی توانید گل رز را در یک ساعت بکارید و انتظار داشته باشید که روز بعد شکوفا شود." آنتوان دو سنت اگزوپری
آیا یک داستان می تواند ما را تغییر دهد؟ داستان کوتاه

وقتی هنوز کوچولو بودم نوع پدربزرگم اغلب شنبه ها مرا برای خرید می برد.

در یکی از این شنبه ها با پدربزرگم از کنار حصاری باغی که زیباترین گل رزهایی که تا به حال دیده بودم کاشته شده بود قدم می زدم.

با هیجان ایستادم تا آنها را بو کنم. چه عطری! پرسیدم: "پدربزرگ، آیا اینها زیباترین گل رزهایی نیستند که تا به حال دیده اید؟" ناگهان صدایی از پشت حصار آمد: «می‌توانی گل رز بخوری، کوچولو. یکی را انتخاب کن!" با سوالی به پدربزرگم نگاه کردم که سرش را تکان داد.

سپس به طرف زن پشت حصار برگشتم. "مطمئنی هستی که میتونم یکی بگیرم؟" "البته فرزندم"، پاسخ بود.

من یک گل رز قرمز را انتخاب کردم که قبلاً شکوفا شده بود. از آن زن تشکر کردم و از زیبا بودن باغش به او تعارف کردم.

در حالی که می خواستم برگردم، او گفت: "من گل رز را پرورش می دهم تا دیگران از آنها لذت ببرند. من خودم نمی توانم ببینم چون نابینا هستم.» من لال بودم و بلافاصله متوجه شدم که این زن چیز بسیار خاصی است.

فقط بعداً فهمیدم که این زن خیلی بیشتر از این گل رز به من داده است. از آن روز من سعی کردم از این زن الگوبرداری کنم، سعی کردم از دیگران نیز الگوبرداری کنم مردم چیزی بدهم تا آنها را خوشحال کنم بدون اینکه به دنبال منافع خودم باشم.

زن نابینا توانست به اشتراک بگذارد - یکی از بزرگترین فرمول های موفقیت که هر یک از ما می تواند به کار گیرد.

اگنس وایلن جونز

منبع: ها Erfolg برای آدمک ها، زیگ زیگلار

7 داستان کوتاه

مردی که با نگرانی روی زمین نشسته است. نقل قول: "شجاعت به معنای نترسیدن نیست، بلکه به معنای ادامه دادن با وجود ترس است." - ناشناخته
آیا یک داستان می تواند ما را تغییر دهد؟ 8 داستان کوتاه | داستان کوتاه خوب

در اینجا چند داستان و نقل قول برای شما جمع آوری شده است:

داستان لاک پشت و خرگوش:

مهم نیست چقدر سریع باشید، اگر در جهت اشتباه بدوید، به جایی نخواهید رسید.» - ازوپ

داستان پروانه و کرم:

"همه ما باید تغییر کنیم تا رشد کنیم، و همه ما باید گاهی اوقات عمیق شویم تا بال های خود را پیدا کنیم." - ناشناس

داستان آدم برفی و خورشید:

زن در موقعیت نیلوفر در کنار دریا و نقل قول: "گاهی باید رها کنیم تا رشد کنیم و گاهی باید ذوب شویم تا اصلاح کنیم." - ناشناخته
آیا یک داستان می تواند ما را تغییر دهد؟ 8 داستان کوتاه | داستان کوتاه معروف

"گاهی اوقات باید رها کنیم"برای رشد، و گاهی اوقات باید ذوب شویم تا اصلاح کنیم." - ناشناس

داستان موش و شیر:

"موت به معنای نترسیدن نیست، بلکه به معنای ادامه دادن با وجود ترس است.» - ناشناس

داستان ماهیگیر و کوسه:

مرد در مقابل کوهی بلند می ایستد و به بالا نگاه می کند. نقل قول: "هر چه چالش بزرگتر باشد، پاداش بیشتر است." - ناشناخته
آیا یک داستان می تواند ما را تغییر دهد؟ 8 داستان کوتاه | داستان کوتاه آلمانی

"هر چه چالش بزرگتر باشد، پاداش بیشتر است." - ناشناس

داستان عقاب و مرغ:

"اگر فقط روی زمین تمرکز کنیم، دلتنگ زیبایی اطرافمان می شویم." - ناشناس

داستان مورچه و ملخ:

" زندگی کوتاه است و ما باید از هر فرصتی برای ایجاد تفاوت استفاده کنیم.» - ناشناس

امیدوارم این داستان ها و نقل قول شما آن را دوست داشتید و می توانستید به شما الهام و انگیزه بدهد!

20 بهترین نقل قول توسط Vera F. Birkenbihl در YouTube

Vera F. Birkenbihl یکی از افراد تأثیرگذار بود شخصیت شناسی در حوزه یادگیری دوستدار مغز و رشد شخصیت

کار او الهام بخش بسیاری از مردم بوده و به آنها کمک کرده تا زندگی خود را آگاهانه تر و موفق تر کنند.

Video Blog ویدئو بلاگ ویدیوهای زیادی در یوتیوب وجود دارد توسط Vera F. Birkenbihl، که در آن آنها دانش و دانش خود را به اشتراک می گذارند تجارب تقسیم می شود.

در این ویدیو من 20 را دارم بهترین جملات از ورا F. Birkenbihl خلاصه شد تا الهام بخش شما برای یک زندگی رضایت بخش تر باشد.

اگر شما آن را دوست دارید اگر ویدیو را دوست داشتید و فکر می کنید می تواند برای دیگران مفید باشد، بسیار خوشحال می شوم اگر ویدیو را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید..

اگر دکمه «پسندیدن» را نیز فشار دهید، از سازنده محتوا حمایت می‌کنید و به سایر کاربران کمک می‌کنید ویدیو را سریع‌تر پیدا کنند. خیلی ممنون!

منبع: بهترین گفته ها و نقل قول ها
پخش کننده یوتیوب

سوالات متداول در مورد داستان های کوتاه

داستان کوتاه چیست؟

داستان کوتاه یک روایت کوتاه است که معمولاً بین 1.000 تا 10.000 کلمه طول می کشد و اغلب بر یک موقعیت خاص، درگیری یا پیچش تمرکز دارد.

ویژگی های داستان کوتاه چیست؟

ویژگی‌های داستان‌های کوتاه کوتاه‌بودن، تمرکز بر یک موقعیت واحد، شخصیت‌پردازی و خلق حال و هوا است. آنها اغلب یک پایان باز و یک پیچ غیر منتظره دارند.

چگونه یک داستان کوتاه می نویسید؟

برای نوشتن یک داستان کوتاه، باید یک ایده توسعه دهید، یک ساختار برنامه ریزی کنید، شخصیت ها را توسعه دهید، فضاسازی کنید و متن را اصلاح کنید. مهم است که بر آنچه مهم است تمرکز کنید و روی استفاده از زبان واضح و دقیق تمرکز کنید.

برخی از فواید داستان کوتاه چیست؟

داستان های کوتاه راه بسیار خوبی برای تمرین نوشتن هستند زیرا بر ایجاز و دقت تاکید دارند. همچنین می توان آنها را به سرعت خواند و برای افرادی که زمان کمی دارند ایده آل است. علاوه بر این، آنها می توانند با ارائه یک تجربه خواندن کوتاه و متمرکز به بهبود مهارت های خواندن کمک کنند.

داستان کوتاه چه تفاوتی با رمان دارد؟

داستان کوتاه کوتاه‌تر است و معمولاً روی یک موقعیت یا درگیری متمرکز است. شخصیت ها و طرح داستان اغلب به حداقل محدود می شوند. از سوی دیگر، یک رمان طولانی‌تر است و فضای بیشتری برای توسعه شخصیت، پیچیدگی طرح و داستان‌های فرعی ارائه می‌دهد.

کجا می توانم داستان کوتاه بخوانم؟

داستان های کوتاه را می توان در مجلات، مجموعه ها و مجموعه ها یافت. همچنین می توان آنها را به صورت آنلاین در سایت هایی مانند نیویورکر، پاریس ریویو و الکتریک لیتراتور خواند.

در اینجا یک داستان کوتاه هیجان انگیز است:

خانه متروکه

وقتی در جنگل قدم می زدم، با یک آلت، خانه متروکه ای که در میان درختان پنهان شده است. تاریک و ترسناک بود، اما نمی‌توانستم در برابر ورود و کاوش مقاومت کنم.

از در رد شدم و وارد یک اتاق نشیمن بزرگ پوشیده از خاک و تار عنکبوت شدم. همه چیز در اتاق قدیمی و فرسوده بود و من نمی توانستم از این احساس که تحت نظر هستم خلاص شوم.

شروع کردم به گشتن در خانه و راه پله ای را پیدا کردم که به زیرزمین منتهی می شد. دنبالش پایین رفتم و وقتی آخرین قدم را روی پله ها برداشتم صدای بلندی شنیدم، مثل کسی که در را می بندد.

من در زیرزمین تنها بودم و سر و صدا مرا به هم ریخت. می خواستم از خانه بیرون بروم اما وقتی برگشتم دیدم دری که وارد شدم قفل است.

وحشت کردم و شروع کردم به تکان دادن در، اما تکان نخورد. ناگهان صدای قدم هایی را پشت سرم شنیدم. برگشتم و دیدم یک چهره تیره به آرامی به سمتم می آید.

سعی کردم فریاد بزنم، اما صدایم نشد. شکل مدام نزدیکتر می شد و من از ترس فلج شده بودم. بالاخره روبروی من ایستاد و من متوجه شدم که این فقط یک سایه است.

نفس راحتی کشیدم، اما وقتی برگشتم تا دوباره در را تکان دهم، ناگهان خود به خود باز شد. بدون اینکه به پشت سرم نگاه کنم از در دویدم و از خانه خارج شدم.

نمی دانستم در خانه چه اتفاقی افتاده است، اما مطمئن بودم که دیگر برنمی گردم. وقتی برگشتم تا آخرین نگاهی به خانه بیندازم، دیدم پنجره زیرزمین روشن است. هر چه سریعتر فرار کردم و سعی کردم دیگر هرگز به آنچه در آن خانه تجربه کرده بودم فکر نکنم.

گرافیک سریع: سلام، من می خواهم نظر شما را بدانم، نظر خود را بنویسید و در صورت تمایل پست را به اشتراک بگذارید.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *